آناهیتا
خوشبختی یعنی دیدن چیزهایی که دوستش داریم ،دیدن چیز های کوچک امابزرگ،دیدن آن روزی که درکنارآفتابی دل انگیزکه همانندنگین های نقره ای زیبا برروی چشمانمان می تابد،آرزوهای رنگینمان که سرشارازآرامش است داشته باشیم .خوشبختی رادرزمستان می توان به روزی دیدکه برف به راحتی حرف می زندهمچون ملودی چک چک باران که باآدم دکلمه ای شاعرانه زمزمه می کند.خوشبختی را می توان بابها رکه بهترین طغیانگر سردی وسرما است دیدروز هایی که بابهار می گذرندرامی توان بادل شکفتن بهردوست دانست ،روزی که تنها آغازکننده اش خدای دوستی هاست.خوشبختی رامی توان باعکس های ماندگاروجاودانگارروزهای تلخ وشیرین فهمیدوخوشبختی آفتاب روشن فداکاری است که همان مادروپدراندوهمیشه دربودن بادهای خروشان سختی، تنها روزنه وتنهاسایه ی همراه مابوده اندیادکرد.خوشبختی رامی توان درک کردباهمان لمس چیزهایی که باآنها لحظه ای زیبازندگی کرده ایم ،چیز هایی همچونم سایه ی همراه جاودان،همیشگی ترین طغیانگرسردی ،دکلمه زیبای برف ونقره های نورانی آفتاب هم می توان به یادداشت.
قالب رایگان وبلاگ پیجک دات نت |