آناهیتا
پاییزفصل خش خش زیرپای عابران،فصل فریاددرخت بی صدا آفتاب بی کران ،فصل برگ های سرخرنگ وزردرنگ درخشان ،فصل جاودان با بوی باران ورنگین کمان . پاییزرادوست دارم باپاییزمی توان شعرساخت شعرهایی ازجنس عشق ،عشق هایی همچومهر،مهرهایی همچوزیبایی ذهن،ذهن هایی همچوشورزندگی،زندگی هایی به توان سادگی ،سادگی هایی باشکوه،بی ریاوصادق.فروغ روشن زندگی راباپاییزمی سازند،پاییزی که باآن رنگ تیره ی زندگی رامی توان به رنگ سرخ تغییرداد.رنگ سرخ مظهررنگ پرتلاش زندگی وعاشقیست ،رنگ زردرنگ زیبای بی ریا ،رنگ عاشق معشوقه پرست ورنگ قشنگ بخشش ودوست داشتن ورنگی نوبابوی تعویضی مبارک.پس بیاییدعشق زندگی راباپاییزسرآغازبگیریم تادنیاتحفه ی پاییزی شگفت رابه چلچراغ زمردین دیده ی مانشان به رخساربگیرد. هوای بارون تودلم بودنفس های عجیبی روحس کردم . لمس دستاش مثه یه رویابود.طوفان اندوهش برام خاطره بوداماصدای بارون باموسیقی دلش برام دکلمه ای خوندوقتی فهمیدم نفس عشقم به نفس یکی دیگه بنده .نفس هام تلخ شد...رفتم .همیشه عادتم رفتن بی صدابود... ساحل افتاده گفت : گرچه بسی زیستم ..... هیچ نفهمیده ام آه که من کیستم موج خروشنده ای ،تیزخرامیدو گفت ...... هستم اگرمی روم ،گرنروم نیستم... گاه گاهی درسکوت وتنهایی شبهای بی تو ، درمیان همهمه ی خاطره ها به تومی نگرم که چرانیستی! چرامن نیستم ،چراسهراب نیست . کفش هایش کو،دزدخاطره هادزدید شبهای مرا،غم های تورا، آیا فقط زندگی بایدکرد؟؟؟ عشق راازابتداتاانتها تقسیم کن.....عاشقی راساده وبی غل وغش تقسیم کن..... عشق بازی نیست،عاشق آدم است .....درفضای عشق والفت لحظه ای تغییرکن..... یه روزطوفان اومد.... عشقمون..... دل گرممون.... لحظمون وباخودش برد. توروبرد...
انگارطوفان حرف من بودووسیله ی جدایی! ... طوفان برای من یه دختربود وجدایی تو..... هه حالا طوفان
جدایی... عشق... تنهایی فقط یک ماجرابرای من هست........
.
قالب رایگان وبلاگ پیجک دات نت |